موزه متروپولیتن در نیویورک با مجموعه بزرگی از آثار هنری، یکی از معروفترین و پربازدیدکنندهترین موزههای جهان است. با این حال، این مجموعه عظیم با همان مشکلی روبهروست که سایر موزهها در عصری که چشم ما به صفحات نمایش عادت کرده، چگونه با دنیای دیجیتال رقابت کند؟
به گزارش ایسنا- استفاده از فناوری در موزهها، کم کم به پدیدهای آشنا تبدیل میشود. حالا، اولین کاری که متخصصان امنیتی موزه در پیش میگیرند، این است که به پیشرفتهای اخیر در فناوری نگاهی بیندازند؛ هم برای رضایت بازدیدکنندگان و هم برای حفاظت بهتر از مجموعههایشان.
ضرورت فناوری برای موزهها
موزه ها به خوبی میدانند که مجبورند با رشد قارچ گونهی بازیهای موبایلی و هزاران خروجی خبری که با یک اشاره انگشت، اطلاعات را در اختیار کاربران قرار میدهند، رقابت کنند. این رویه فرصتهای زیادی را هم پیش روی موزهها قرار میدهد و کمک میکند مجموعههایشان را برای مردم در دسترستر کنند، به آنها آموزش دهند و به شکلی مقرون به صرفه، بازدید از موزه را به تجربهای بهتر تبدیل کنند.
مار دیکسون، مشاور رسانههای جمعی و تولید مخاطب میگوید: نسل جدید آدمهای موزهرو که از کودکی غرق در دنیای تلفنهای هوشمند بودهاند، انتظار دارند در موزه نیز با ایدههای نو روبهرو شوند. فناوری حالا بخشی از رفتار ماست. اگر سعی نکنیم آن را در موزهها نیز بگنجانیم، موزه به نفع دیگر جذابیتها کنار میرود.
وی ادامه میدهد: با این حال، من به موزه شگفتانگیز Naturhistorisches در وین رفتم که اصلا از فناوری بهرهای نبرده بود اما تجربه بسیار لذتبخشی برای من ساخت. در نتیجه مهم است که به جامعه مخاطب نگاه کنید و ببینید چه خواستهای دارند و آیا فناوری که قرار است به کار بگیرید با شرایط و اشیا موزه متناسب هستند یا نه.
شبکه کامپیوتری موزهها (MCN) در آمریکا در سال 1967 پایهریزی شده و به گفته اریک لانگو، مدیر اجرایی، با برگزاری کنفرانسهای سالانه، به موزهها کمک میکند جای پای خود را در دنیای دیجیتال محکم کنند. یکی از کلیدیترین دستاوردهای کنفرانس MVN در مینهپولیس در آمریکا، این بود: اول مردم، بعد تکنولوژی. کنفرانس با نیمنگاهی به عدالت اجتماعی، به دنبال این بود که موزهها چگونه میتوانند از ابزارهای دیجیتالی برای بهبود زندگی مردم استفاده کنند.
لانگو بر این باور است چالشی که هر سازمان فرهنگی یا موزه با آن روبهروست، تا حد زیادی به ابعاد و بزرگی آن سازمان بستگی دارد. او میگوید: طی 15 سال گذشته، موسسات بزرگ گامهایی در این زمینه برداشتهاند. مثلا دپارتمان رسانههای دیجیتال موزه متروپولیتن در نیویورک، 70 کارمند دارد و 70 نفر دیگر از سختافزارهای تکنولوژیک این موزه مراقبت میکنند. . آنها به جای مقابله با فیسبوک و یوتیوب، درک کردهاند که این سرویسها، فرهنگ نوینی را پایهریزی کرده و ماموریت متروپولیتن در نیویورک این است که راهی برای تطبیق خود با این فرهنگ پیدا کند.
او میگوید: با تمام اینها، موزهها باید مراقب باشند در دام آخرین نوآوریهای دیجیتالی نیفتند، بلکه ابزارهای تکنولوژیک درست را به خدمت بگیرند که پیش از هر چیز از اهداف و ماموریتهایشان حمایت کند.
فناوریهایی که به دنیای موزهها راه پیدا کردهاند
مار دیکسون، مشاور رسانههای جمعی و تولید مخاطب میگوید: گاهی میتوان از فناوریهایی به سادگی وایفای و عکاسی با موبایل استفاده کرد. این فناوری، بعدها پیشرفتهتر میشود؛ مثلا موزه بریتانیا در قصر گمشده یا The Lost Palace اپلیکیشن صوتی جدیدی را به خدمت گرفته که یک قلب تپنده است که وقتی بازدیدکنندهها مسیر باستانی حرکت چارلز اول به سمت چوبه دار را طی میکنند، ضربان آن شدیدتر میشود. یا فناوری واقعیت افزوده به بازدیدکنندهها امکان میدهد تلفن همراه یا تبلت خود را روی یک اثر باستانی بگیرند و بخشهای از بین رفته آن را به صورت سهبعدی ببینند.
از دهه 1950، سنسورهای مادون قرمز پسیو (PIRs) اصلیترین ابزار حفاظتی در موزهها بودهاند و همچنان کارایی دارند. در این روش، با کمک دتکتوری که به سقف چسبیده و تشعشعات را به سمت پایین می فرستد، یک دیواره رادیویی ضخیم در مقابل آثار موزه ایجاد میشود که از آن حفاظت میکند و البته ارتفاع سقف عامل محدودکنندهای برای این دستگاههاست.
محبوبیت RFID یا شناسایی با کمک امواج رادیویی در دنیای هنر رو به گسترش است، خصوصا اگر تگ RFID به قدر کافی کوچک باشد که در قسمت بالایی قاب نقاشی جای بگیرد. تگگذاری قابهای نقاشی به کمک RFID، در برابر دزدانی که میخواهند پرده نقاشی را پاره و آن را از قابش جدا کنند، کارایی ندارد و بیشتر، زمانی به کار میآید که اشیا به صورت قرضی از یک گالری به گالری دیگر منتقل میشوند.
تشخیص حرکت و تحلیل ویدئویی از دیگر فناوریهایی است که به جلوگیری از سرقت آثار هنری کمک میکند. با این حال یک دزد با اعتماد به نفس که در نهایت آرامش نقاشی کوچکی را در کیسه خرید میگذارد، سناریوی راحتی برای این الگوریتم نیست و در آن سوی ماجرا، گاهی رفتارهای معمولی، زنگ هشدار را به صدا در میآورد.
دیکسون میگوید: گام بزرگ بعدی که موزهها برخواهند داشت، فناوریهای پوشیدنی است. ما همین حالا هم از ساعتهای هوشمند استفاده میکنیم، اما موزهها فعلا راهی برای مطابقت دادن این فناوری با تجربه بازدید از موزه پیدا نکردهاند.